مرجع تخصصی کشف رسالت فردی و معنای زندگی
سبد خرید
سبد خرید
مرجع تخصصی کشف رسالت فردی و معنای زندگی
مرجع تخصصی کشف رسالت فردی و معنای زندگی

بر سر دوراهی انتخاب و تصمیم گیری

سرفصل های مهم مقاله

مقدمه  + کلیپ

احتمالا شنیده باشید که میگن انسان لحظه به لحظه در حال انتخاب هست.
مثلا همینکه خوابیدیم، انتخاب کردیم که بخوابیم
همینکه حرف نمی زنیم، انتخاب کردیم که حرف نزنیم
و حتی انتخاب لباس مون که گاهی به یه نیمچه چالشی تبدیل میشه مثل این سکانس:

 

این مواقع آدم کلاااااافه میشه:

یه وقتایی این جریان انتخاب، به چالش بزرگی تبدیل میشه برامون مثلا اینکه:

  • درس بخونم یا نخونم؟ این رشته برم یا اون رشته؟
  • ایران بمونم یا مهاجرت کنم؟
  • ازدواج کنم یا نه؟
  • کدوم کارو انجام بدم؟ کاری که پولش بیشتره اما علاقه م بهش کمتره یا بالعکس؟
  • کارمندی یا شغل آزاد؟
  • یه خونه نقلی رو بخرم بهتره یا یه خونه بزرگ رو رهن کنم؟
  • توی خونه بمونم و به تربیت بچه هام برسم بهتره یا برم توی اجتماع و موثر باشم؟
  • جدا بشم از همسرم بهتره یا بمونم و بسازم؟
  • جوابشو بدم و حالشو بگیرم؟ یا محلش نذارم و سکوت کنم؟
  • قبول دارید این انتخاب ها گاهی آدم رو زمین گیر میکنه؟

بذار اول ببینیم که آدما در مقابل این انتخاب ها چکار میکنن:
۱) یا تصمیم اشتباهی رو میگیرن یعنی گزینه نامناسب رو انتخاب میکنن و در طول مسیر مدام آسیب میبینن
۲) یا تصمیم صحیح رو میگیرن اما در طول مسیر مدااااام شک میکنن به انتخاب هاشون که نکنه بد انتخاب کرده باشن
۳) یا کلا تصمیم نمیگیرن و مدت ها و حتی سالها بر سر دوراهی “چه کنم” منتظر یه حکیم خردمند یا یه معجزه هستن که بتونه گزینه صحیح رو بهشون نشون بده

دسته اول که تکلیفش مشخصه
دسته دوم هم با وجود اینکه در مسیر درست هستن، اما چون یه ویروس خطرناک به نام شک و تردید در وجودشون هست، از مسیر لذت نمیبرن و انگار همیشه توی برزخ هست.
دسته سوم هم که کلا جوری صبر میکنن که انگار متوجه کوتاهی عمر نیستن و حواسشون نیست که فرصت هاشون داره میسوزه

 

خب حالا تکلیف چیه؟

یعنی چکار کنیم که جزء این سه دسته نباشیم؟
به عبارتی، چکار کنیم که بتونیم درست انتخاب کنیم؟
و یا حتی اینجوری هم میشه پرسید که آدمایی که تصمیم درست میگیرن، چه ویژگی هایی دارن و چه چیزایی رو رعایت میکنن؟

آدمایی که خوب تصمیم میگیرن، میدونن که یه تصمیم باید دو شرط داشته باشه:
الف) شرط اول: خوب گرفته بشه
ب)شرط دوم: به موقع گرفته بشه
مثلا فرض کنید دارید رانندگی می کنید، می رسید سر تقاطع:
باید هم بتونید تصمیم بگیرید که توقف کنید.
و هم اینکه باید به موقع ترمز بزنید که نرید وسط تقاطع و تصادف بشه
حالا این سوال مطرح میشه که چطوری بتونیم این دو شرط رو رعایت کنیم در تصمیم گیری هامون؟

 

الف)شرط اول: تصمیم خوب گرفتن

داریم حرف از “خوب بودن” تصمیم میزنیم.
قبول دارید که “خوب بودن” یه چیز نسبی هست؟
مثلا در فرهنگ غرب برای نشان دادن پیروزی از انگشت شصت استفاده میکنن اما همین انگشت مفهوم خوبی در فرهنگ ما ایرانی ها نداره
یا مثلا توی بحث انتخاب همسر، یه نفر یه دختر یا یه پسر رو به شما معرفی میکنه جهت ازدواج و میگه دختر یا پسر خوبیه
اما به محض اینکه شما اون دختر یا پسر رو میبینی میگی این کجاش خوبه آخه؟
درواقع میبینیم که در هر دو مثال فوق، خوب بودن یا نبودن یک چیز، برای افراد مختلف معانی و تعاریف متفاوتی داره
یه جورایی انگار هر کسی معیاری داره که اتفاق ها و اشخاص رو بر اساس اون معیار میسنجه و در نتیجه خروجیش این میشه که به اون چیز برچسب خوب بزنه و یا بد
اگه برچسب خوب بزنه، به احتمال زیاد انتخابش میکنه
و اگر برچسب بد بزنه، به احتمال زیاد انتخابش نمیکنه
در یک کلام “معیار” نقش شاغول در بنایی رو داره برای ما
کار شاغول اینه که بنا در حال ساخت دیوار، برا اینکه دیوار کج ساخته نشه از شاغول استفاده میکنه
پس تا اینجا فهمیدیم، لازمه یک انتخاب خوب اینه که معیار مناسبی داشته باشیم.
اگه اوکی میدی که بریم جلوتر…
اوکی؟

میدونم اینجا این سوال براتون مطرح میشه که چطوری به معیار مناسبی برسیم؟

معیار مناسب برا انتخاب چیه؟

برا بیان بهتر، یه مثال میزنم:
فرض کنید یه ماموریت دارید در تهران و باید از شیراز برید تهران یا بالعکس
توی مسیر ده ها تابلو هست که شما رو به مسیرهای مختلف و شهرهای مختلف دعوت میکنه (هدایت میکنه)
معیار شما برا انتخاب بین تابلوها چیه؟
شما بر چه اساسی انتخاب مسیر می کنید؟

….یه ریزه فکر کنید….
آفرین

مقصد و ماموریت
درواقع چون شما می دونید ماموریت تون چیه و مقصدتون کجاست، به راحتی می تونید بهترین مسیر و بهترین گزینه رو انتخاب کنید.
پس در جواب به این سوال که چطوری میشه به معیار صحیحی برای انتخاب رسید باید بگیم:
لازمه داشتن یک معیار مناسب اینه که اول ماموریت و مقصدمون در زندگی مشخص بشه تا بتونیم بر سر دوراهی ها گزینه صحیح رو تشخیص بدیم، انتخابش کنیم و بدون شک و پر قدرت بریم جلو
حالا بذارید بریم سروقت همون انتخاب های اول مقاله:

-درس بخونم یا نخونم؟
بررسی کنم آیا درس خوندن میتونه من رو به ماموریتی که در زندگی دارم برسونه؟ اگه آره، پس انتخابش میکنم.
-ازدواج کنم یا نه؟
آیا اگه مجرد بمونم، از ماموریت اصلی زندگی ام که برا انجام دادنش به این دنیا اومدم، عقب نمی مونم؟
هر کدوم که به ماموریت تون آسیب نمیرسونه و اتفاقا کمکش هم میکنه رو انتخاب کنید

-توی خونه بمونم و به تربیت بچه هام برسم بهتره یا برم توی اجتماع و موثر باشم؟
ببین کدومش میتونه شما رو به ماموریت تون در زندگی نزدیک تر کنه، اون رو انتخاب کنید.

چی شد؟چرا چشاتون چهارتا شد؟
آها، نکنه براتون سوال پیش اومده که خب این ماموریته دقیقا چیه که جواب همه سوالات ربط داره به اون ماموریته؟
باشه توضیح میدم.

 

دو نکته مهم در مورد ماموریت:

 

الف) فکر نکنید منظور از ماموریت حتما همون ماموریت کاری و تحصلی هست.
مثلا فکر نکنید که وقتی میگیم اگه مجرد بمونی آیا به ماموریت تون میرسید یا نه، بگید خب ماموریت من اینه که دکترا بگیرم و یه استارتاپ راه بندازم و معلومه که ازدواج ممکنه کند کنه سرعتم رو، پس ازدواج نمی کنم.
نه عزیزم، این اشتباست.
منظور، ماموریت مون در زندگی در همه ابعاد هست.
کاری/مالی/اجتماعی/خانوادگی/عاطفی/فرهنگی
یعنی باید اول ماموریت تون رو در همه زمینه های فوق مشخص کنید و بعد در تصمیم گیری هاتون، هر گزینه ای که همه جانبه در جهت هست با این ماموریت، انتخاب بشه
ب) ماموریت یعنی همون رسالت فردی
یعنی اینکه برای انجام چه کار مهمی به این دنیا اومدیم؟
یعنی اینکه من باید در همه وجوه به چه رشدی برسم؟
جایگاه اصلی من کجاست؟

 

بازم سوال میپرسی که چطوری این رسالت و ماموریت مون رو کشف کنیم؟
و منم بازم ارجاع تون میدم به همون مثال ماموریت در تهران
کسی که در تهران ماموریت داره اینجوریه که:
-هم به توانایی هاش آگاه هست
-هم متناسب با توانایی هاش، ماموریت دریافت کرده
-و هم اینکه میدونه نمیشه با توانمندی قدیمی ماموریت های جدید و به روز رو به خوبی انجام بده، لذا مدام خودش رو رشد میده و به روز نگه میداره
حالا شما از خودتون بپرسید که:
-آیا واقعا همه استعداد، توانایی، علاقه و نقاط قوت تون رو کشف کردید؟
-آیا واقعا می دونید ارزش های فردی تون چیه؟ و اصلا اولویت بندیش کردید؟ و حتی برنامه مرور دارید براش؟
-اصلا برنامه ای دارید برای رشد روزانه تون؟
می بینید؟
می بینید چقد نقطه کور داریم توی زندگی مون؟
وقتی اینقد به خودمون، توانایی هامون و نحوه استفاده ازشون آگاه نیستیم چطوری میتونیم رسالت مون رو کشف کنیم؟
آخه منی که هنوز نمیدونم ماموریت، مقصد و  رسالتم چیه، با چه معیاری میخوام انتخاب صحیح داشته باشم؟
یادمون باشه که:
برا قایقی که نمیدونه ساحل کدام طرفه، هر بادی، باد مخالف حساب میشه
-خانمی که هنوز ارزش هاش رو تعیین نکرده و به رسالتش پی نبرده، معلومه که نمیتونه تصمیم بگیره که بشینه توی خونه ش فرزندپروری کنه و یا بره توی اجتماع موثر باشه
یا مثلا بمونه توی زندگیش بهتره یا اینکه جدا بشه
-کسی که هنوووز همه علایق و استعدادهاش رو پیدا نکرده معلومه که به حدی گزینه های پیش روش محدوده که نمیتونه تصمیم بگیره که درس بخونه بهتره یا بره سراغ کار آزاد، یا مثلا مهاجرت کنه بهتره یا بمونه توی کشورش و….
من معتقدم یکی از علت های مهمی که موجب میشه آدم ها اینقد گیج بشن در انتخاب هاشون، اینه که اصلا خودشون رو نمیشناسن و فقط گمان میکنن میشناسن

 

جمع بندی شرط اول:

اولین شرط یک انتخاب رو “خوب بودن انتخاب” دونستیم و گفتیم که چکار کنیم که یه “انتخاب خوب” داشته باشم؟
بعدش گفتیم که “انتخاب خوب” بر اساس “معیار خوب” هست.
معیار خوب هم با مشخص شدن “مقصد و ماموریت” قابل تعیین هست.
و برای اینکه بفهمیم ماموریت مون چیه، حتما باید به شناخت قابل قبولی از خودمون، توانمندی و ارزش هامون برسیم.

حالا بریم سراغ شرط دوم برای داشتن یه انتخاب درست.

 

ب)شرط دوم: انتخاب به موقع

در واقع یه انتخاب خوب وقتی معنا پیدا میکنه که به موقع باشه

دو نکته برای انتخاب خوب به موقع:
۱)قبل از اینکه در شرایط تصمیم گیری قرار بگیریم، باید تکلیف مون رو با خودمون مشخص کرده باشیم.
بذارید اینو با یه مثال توضیح بدم:
دکتر ویکتور فرانکل بنیان گذار مکتب معنادرمانی در کتاب “انسان در جستجوی معنا” مینویسن که وقتی در زندان و اردوگاه نازی ها اسیر بودن، یه فرصت فرار براشون پیش اومد. لحظه آخری که داشتن میرفتن، یکی از مریض هاش بهش گفت واقعا میخوای ما رو ترک کنی و بری؟ ایشون فقط چند لحظه بیشتر وقت برا تصمیم گیری نداشت.
بین فرار و آزادی همیشگی یا موندن در اردوگاه کار و کمک کردن به هم نوعانش باید یکی رو انتخاب میکردن
ایشون چون از قبل کمک کردن به دیگران رو به عنوان پزشک قبول کرده بودن و در صدر ارزش هاشون قرار داده بودن، به سرعت تصمیم گرفتن که فرار نکنن و بمونن در زندان
در واقع موقع تصمیم گیری به حدی در چالش هستیم که دیگه نمیشه اونجا مثلا بشینیم به ارزش هامون فکر کنیم. در اون موقعیت فقط باید بتونیم بر مبنای ارزشهای فردی که از قبل تکلیف مون رو باهاش روشن کردیم، گزینه صحیح رو به سرعت انتخاب کنیم.
این فقط یک مثال از یکی از پایه های رسالت بود به نام ارزش های فردی
اما دیگر موارد رو هم باید برای خودمون مشخص کنیم از قبل
اینکه علاقه واقعیم به چه چیزایی هست؟ در چی استعداد دارم؟ نقاط قوت، نقات ضعف، توانمندی هام چیا هستن؟
مثلا یه نفر:
از بقیه شنیده بود که شغل آرایشگری خیلی پردرآمده
یهو تصمیم گرفت بره یادبگیره. اما وقتی با من صحبت کرد، من بهش گفتم با توجه به شناختی که ازت دارم، شما هم در انجام کارهای ظریف(مثل آرایشگری) استعداد نداری و هم اینکه کلا خوشت از این فضای کاری نمیاد. اما به دو دلیل تصمیم گرفتی بری آرایشگری کار کنی:
-چون هنوز نمیدونی که در چه چیزی استعداد و به چه چیزی علاقه واقعی داری
-و دوم اینکه چون شنیدی پول خوبی توشه، وسوسه شدی و یه علاقه کاذب برات ایجاد شده
می بینید؟
چون از قبل تکلیفش رو با توانمندی هاش مشخص نکرده بود، بر سر دوراهی تصمیم گیری، گزینه اشتباه رو انتخاب کرد.

 

۲)تا حدودی پیشگیری کنیم از ایجاد شرایط غافلگیر کننده
کار دومی که برا تصمیم به موقع بایدانجام بدیم اینه که:
به مسیر ماموریت، تابلوهای پیش رو، پستی و بلندی های مسیر آگاهی پیدا کنیم که بدونیم:
کجاها انتخاب مون صبر باشه و کجاها اقدام
کجاها جوابشو بدیم و کجاها سکوت کنیم و…
مثلا کسی که با تحقیق و بررسی دقیق، فهمید که رسالتش فرزندپروری در خانه هست، دیگه باید بدونه که باید در مقابل کارهای خونه صبور باشه، نق نزنه، با روی گشاده پذیرای همسرش باشه و حتی ممکنه از لحاظ مالی در مقایسه با وقتی که میره سر کار، اندکی سختی بکشه

 

جمع بندی شرط دوم:

برا داشتن یک انتخاب به موقع، باید دو نکته رو رعایت کنیم:
۱) قبل از قرار گرفتن در موقعیت تصمیم گیری، تکلیف مون رو با خودمون مشخص کنیم.
۲) و دوم اینکه باید چالش های مسیر رو پیش بینی کنیم.

 

جمع بندی این مقاله:

معمولا آدما در مورد تصمیم گیری، به سه دسته تقسیم میشن:
۱) یا اشتباه تصمیم میگیرن
۲) یا تصمیم صحیح رو میگیرن اما در طول مسیر مدااااام شک میکنن که خیلی مخربه
۳) یا کلا تصمیم نمیگیرن و مدت ها و حتی سالها بر سر دوراهی “چه کنم؟” میمونن
برا اینکه اینجوری نشیم باید بتونیم دو شرط رو در تصمیم گیری هامون رعایت کنیم:
الف)تصمیم خوب بگیریم
ب)به موقع تصمیم بگیریم
که هر کدوم رو تا حدودی توضیح دادیم. 


ضمنا من توی دوره “مشعل انگیزه” در مورد انتخاب بیشتر صحبت کردم براتون و از جنبه های دیگه شکافتمش و در “دوره جامع کشف رسالت” همه آنچه که موجب میشه من بتونم خودم و قابلیت هام و توانمندی هام رو بشناسم رو به صورت کااااملا حرفه ای و ساده و روان توضیح دادم.
اگه دوست داشتید می تونید در لینک زیر مقداری از محتوای دوره رسالت رو ببینید.

آگاه، عملگرا و مانا باشید.

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

جستجو
موزیک ها
دوره های رایگان جدید
ارسال صدای شما
[contacter id="6445"]

خیلی بده که از سایت ما دست خالی بیرون بری🥲

“دوره کشف رسالت” میتونه زندگیتو به سامون کنه

راضی نبودی پسش بده!

اطلاعات رو بذار ما زنگت میزنیم!

[contact-form-7 id="5" title="فرم تماس 1"]