مرجع تخصصی کشف رسالت فردی و معنای زندگی
سبد خرید
سبد خرید
مرجع تخصصی کشف رسالت فردی و معنای زندگی
مرجع تخصصی کشف رسالت فردی و معنای زندگی

عوامل ایجاد کننده علاقه کاذب

سرفصل های مهم مقاله

کشف علاقه سخت تر از کشف استعداد هست.

وقتی درمورد کشف استعداد و علاقه صحبت میشه، اغلب آدما خیلی راحت میگن: «خب ما که می دونیم به فلان چیز علاقه داریم اما نمی دونیم توی چی استعداد داریم.»

یعنی یه جورایی معتقد هستن علاقه شون رو به راحتی متوجه میشن و فقط توی کشف استعداد مشکل دارن. اما من معتقدم که این یک اشتباه فاحش و البته همه گیر هست. درواقع کشف استعداد خیلی راحت تر از کشف علاقه واقعی هست.

وقتی میفهمی که در فلان رشته استعداد داری، تقریبا میتونی مطمئن باشی که اشتباه نمیکنی. اما وقتی که میگی به فلان رشته، فلان کار و یا حتی فلان فرد علاقه داری، به این راحتیا نمیتونی مطمئن باشی که اشتباه نمیکنی

چرا کشف علاقه خیییلی خطیر و حساسه؟

  1. چیزی داریم به نام علاقه کاذب که ویژگی هاش دقیقا مثل علاقه واقعی هست لذا کاملا گول زننده ست.
  2. به دلیل همین گول زننده بودن علاقه کاذب، فرد حتی یک درصد هم به خودش تردید راه نمیده که این علاقه واقعیش نباشه و به همین دلیل نسبت به این علاقه ش متعصب هست.
  3. همین تعصب باعث ایجاد یک جدّیت درش میشه که موجب میشه همه وقت و انرژی ش روبذاره برای رسیدن به این رشته یا کار و یا فردی که مثلا بهش علاقه داره
  4. همین جدیت و مصمم بودنش موجب میشه زمان زیادی رو در این مسیر بذاره و عموما حتی ایام جوانی رو برای این علاقه شون میذارن
  5. در بهترین حالت به علاقه شون میرسن درحالی که این تازه اول ماجراست. یعنی بعد از اینکه با تلاش زیاد به علاقه شون رسیدن، متوجه میشن که اینی که برا رسیدن بهش اینقد تلاش کردن، اونی نیست که میخواستن و همین موجب میشه یا با بی میلی در علاقه کاذب شون بمونن و یا با قبول شکست بیرون بیان

 

علاقه کاذب در پزشک فوق تخصص
علاقه کاذب در پزشک فوق تخصص

خب بذارید دو تا مثال واقعی بزنم براتون:

احتمالا جریان اون پزشک فوق تخصصی که به من گفت پشیمونم از انتخاب رشته پزشکی رو از من شنیده باشید.

ایشون گفتن من هم مثل خیلیای دیگه در دوران تحصیل قبل از کنکور، دیدم به پزشکی خیلی علاقه دارم. این بود که تلاش زیادی کردم و در کنکور قبول شدم و بعدشم بدون ترمز تخصص و بعدشم فوق تخصص ریه گرفتم. الآن که رسیدم به اونی که میخواستم، فهمیدم زیادم بهش علاقه ندارم و بیشتر کار فرش فروشی دوست دارم.

 

حالا دو سوال مهم:

  • ایشون کی فهمیدن علاقه واقعی به پزشکی دارن؟ حدودای ۱۷ سالگی
  • حالا کی فهمیدن علاقه واقعی به پزشکی ندارن؟ حدودا ۳۷ سالگی

آفرین، حالا دیدید؟

در سن ۱۷ سالگی واقعا فکر میکرد به پزشکی علاقه داره و قطعا تردید نمیکرد در این علاقه ش و اسمش رو هم علاقه واقعی میذاشت. یعنی میگفت من واقعا دلباخته پزشکی هستم و واقعا برای رسیدن بهش حتی دوست ندارم بخوابم. و جالبه بدونید همه اطرافیان هم یقین داشتن که این بچه دقیقا علاقه واقعی ش رو پیدا کرده

بعدش چی میشه؟

بعدش این میشه که با تعصب و جدیت تلاش میکنه برای پزشکی و تا درجه فوق تخصصی هم پیش میره و در طول این ۲۰ سال هیییچ تردیدی به خودش و مسیرش راه نمیده (دقت کردید؟ ۲۰ سااااال بدون تردید)

تهش چی میشه؟

در سن ۳۷ سالگی تاااااااازه میفهمه اشتباه کرده و اون اصلا علاقه واقعی ش نبوده. حالا هم مجبوره با میل کم به پزشکی ش ادامه بده

من اینجا یه سوال از دکتر پرسیدم:

دکتر جان، شما که الآن همه چیز دارید: هم جایگاه اجتماعی، هم شرایط علمی و مالی عالی. دیگه چی میخواید؟

جواب دکتر این بود:

ببین محمدی جان، همه اینا رو دارم اما اصلا جوانی نکردم و اصلا مزه زندگی رو نفهمیدم و…

بذارید این “و…” رو من ادامه بدم.

«اصلا مزه زندگی رو نفهمیدم و حال دلم خوب نیست و انگار ۲۰ سال از بهترین سال های عمرم رو تلف کردم برا چیزی که در حدی که فکر می کردم بهش علاقه نداشتم.»

 

یه داستان واقعی از رامین و سارا:

رامین و سارا هم کلاسی هستن در دانشگاه(این داستان واقعی هست و فقط اسم اشخاص رو عوض کردم)

سارا دانشجوی ممتاز هست ولی رامین تقریبا درسخون نیست.

سارا در دو المپیاد علمی شرکت میکنه و مقام میاره و خلاصه مدام تشویق میشه

رامین که از همون ترم های اول خوشش اومده بود از سارا، ترم ۶ ازش خواستگاری میکنه (البته همه دانشجوها و اساتید شوکه میشن که رامین چطوری به خودش اجازه داده از ممتازترین دختر خواستگاری کنه)

در کمال ناباوری، سارا به رامین جواب مثبت میده و با هم ازدواج میکنن

رامین همون ترم ۷ احساس میکنه به رشته ش علاقه نداره لذا انصراف میده و سارا هم تحصیلش رو ادامه میده تا مقطع دکترا

متاسفانه باید بگم که بعد از چند سال زندگی، از هم جدا میشن

خب کی میدونه مشکل کجا بود؟

بله، اولین مشکل این داستان انتخاب همسر بر اساس علاقه کاذب بود.

رامین به من گفت من دیگه همسرم رو دوست ندارم. سارا هم میگفت ما دو تا اصلا به هم نمیخوریم.

رامین واقعا عاشق سارا نشده بود، اون عاشق موقعیت و تعریف هایی شده بود که از سارا توی دانشکده میشد.

سارا هم عاشق خود رامین نبود، عاشق لبخند و اندام و خوش مشربی رامین شده بود.(به گفته خود سارا)

اما نکته اینجاست که اگه اون موقع به رامین و سارا این چیزا گفته میشد، شدیدا انکار میکردن و اصلا تردید نمی کردن در علاقه شون

پس متوجه شدیم که این عدم توانایی در شناسایی علاقه کاذب و واقعی، گاهی به قیمت تلف شدن چند ساااال از جوانی آدم تمام میشه

ضمنا به این هم فکر کنید که چرا رامین با علاقه وارد یه رشته شده ولی بعد از ۷ ترم(۳سال و نیم) تااااازه فهمیده که به رشته ش علاقه نداه و انصراف داده؟

 

علاقه واقعی
تاثیر جامعه بر علاقه

حالا یه سوال مهم که ممکنه اومده باشه به ذهن تون:

آقا لطفا بگید چرا این علاقه کاذب اینقد شبیه به علاقه واقعی هست و از کجا نشات میگیره؟

ببینید، ریشه علاقه واقعی، تمایلات واقعی خود فرد بر مبنای ارزش ها و ویژگی های فردیش هست.

اما ریشه علاقه کاذب در موارد زیر هست:

۱)جو جامعه:

وقتی میبینی توی جامعه یه نوع خاصی از لباس مُد شده، ناخودآگاه همه هم علاقه مند میشن به پوشیدن اون نوع خاص از لباس. چرا؟ چون جو جامعه اثر گذاشته و یه علاقه کاذب در افراد به وجود اومده. یا مثلا وقتی اطرافیان یه بچه درسخون رو میبینن، مدام بهش میگن آقای دکتر، خانم دکتر و خلاصه بچه هم تحت تاثیر این جایگاه پزشکی در جامعه قرار میگیره و یه علاقه کاذب به پزشکی درش شکل میگیره

۲)تحمیل جامعه

شاید دیده باشید والدینی که در بستر بیماری هستن ولی متاسفانه یه سواستفاده میکنن و میگن آرزوم اینه که بچه م رو توی لباس سفید دکتری ببینم. این بچه ناخودآگاه خودش رو مسئول تحقق رویای پدر و مادر میبینه و به همین دلیل میره دنبال رشته ای که ممکنه علاقه واقعی خودش نباشه(من زیاد دیدم از این موارد)

۳)تهدید جامعه

اینم مثل همون مورد قبلی هست اما با زبان تهدید. مثلا والدین میگن:«شیرم رو حلالت نمیکنم اگه با فلانی ازدواج نکنی»

۴)تطمیع جامعه

مثلا فردی که عاشق یه دختر پولدار میشه. ممکنه این عشقش کاذب باشه حتی اگه خودش هم انکار کنه. یا فردی که بخاطر پول زیادی که فلان رشته داره، بدون اینکه استعداد یا توانمندی خوبی داشته باشه میره سراغ اون رشته یا کار

۵)تشویق جامعه

مثلا والدین به بچه شون میگن اگه توی کنکور رشته پزشکی قبول شی، برات یه ماشین میخریم.

باید بگم که اینا گاها در هم تنیده هستن. یعنی همزمان از چند اهرم استفاده میشه برای اینکه فرد در کانال علاقه غیرواقعی خودش قرار بگیره

 

یه سوال مهم دیگه:

آقا یعنی می خواید بگید اگه من به فکر این باشم که با قبول شدن در رشته پزشکی به جایگاه اجتماعی خوب و پول خوبی میرسم، یعنی علاقه م کاذبه؟ آخه باید هدف یه کشش و جذابیتی داشته باشه دیگه

جواب:

اولا که بحث ما این نیست که هدف تون نباید این جذابیت ها رو داشته باشه، میگیم ای والدین، ای دانش آموز، ای دانشجو، بدونید که ما انسان هستیم و عوامل مختلفی میتونه روی علاقه و انتخاب های ما تاثیر بذاره. همین دونستن و همین آگاه شدن به تنهایی هشیارمون میکنه و میتونه تا ۴۰ درصد خطا رو کم کنه

دوما اینکه تشخیص علاقه واقعی و کاذب بسسسیار سخته چون خیییلی شبیه هم هستن. اتفاقا به همین دلیله که خیلیا گول سادگی و ظاهرش رو میخورن و حتی مدت ها با داشتن این علاقه کاذب حسسسابی صفا میکنن و دیگه یقین پیدا میکنن در مسیر علاقه واقعی شون هستن(مثل همون پزشک فوق تخصص)

اما متاسفانه مثال های ابتدای مقاله و ده ها مثال دیگه در جامعه نشون میده موضوع تشخیص علاقه کاذب و واقعی پیچیده و بسیار جدی و همه گیر هست. حالا دونستن همین موضوع موجب میشه شما همیشه یه درصدی برای خطای خودتون بذارید.

 

لطفا به این سوالم فکر کنید:

خدایی نکرده فرض کنید در بستر مرگ هستید، چقد حاضرید بدید تا بهتون فرصت داده بشه تا یک سال بیشتر زندگی کنید؟ حالا ۲۰ سال رو داریم با یه بی توجهی نسبت به کشف علاقه واقعی از دست میدیم.

این ۲۰ سال چقد می ارزه؟

ارزش نداره جدی تر به موضوع کشف علاقه بپردازید؟

 

خب حالا تکلیف چیه؟

به نکات زیر دقت کنید:

  • حواستون باشه که کشف علاقه واقعی خیلی مهم و تخصصی هست. لذا حتما از افراد آگاه کمک بگیرید.
  • وقتی هم که علاقه تون رو کشف کردید آگاه باشید به این موضوع که به هر حال ممکنه اشتباه کرده باشید لذا هیچ وقت متعصب نباشید نسبت به علاقه تون
  • به نشانه ها دقت کنید و هر از چند گاهی به این سوال پاسخ بدید. ” آیا این رشته، شغل و یا فرد علاقه واقعی من هست؟” البته دیگه “وسواس بازی” درنیاریداااا. مثلا سالی یک بار علاقه هاتون رو مرور کنید و بدون تعصب بهش فکر کنید.
  • اگرم پدر و مادر هستید و نگران بچه هاتون شدید که نکنه علاقه شون رو درست کشف نکنن، باید بگم که این نگرانی تا وقتی که به وسواس تبدیل نشده باشه، مفیده و باعث میشه شمای پدر و مادر هم به عوامل اجتماعی حواس تون باشه که روی انتخاب بچه تون تاثیر منفی نذاره. مثلا دست از تشویق بی مورد، تهدید، مقایسه، تحمیل، تطمیع و… بردارید. ضمنا به بچه تون بگید که اگه فکر میکنی به چیز دیگه ای علاقه داری، بهمون بگو چون هم استقبال میکنیم و هم از افراد آگاه کمک می گیریم.

جمع بندی این مقاله:

برخلاف دید اکثر افراد، بحث کشف استعداد راحت تر و ساده تره اما بحث کشف علاقه واقعی بسیار مهم و پیچیده تره. همین همین ساده انگاری موجب میشه سالها از عمر مون رو تلف کنیم برای انتخاب هایی که اصلا علاقه واقعی مون نبوده بلکه کاذب بوده که براش هم دو مثال زدیم.

بعدش هم به عوامل ریشه ای علاقه کاذب پرداختیم و یه سوال مهم پرسیدیم از خودمون.

و در انتها چند توصیه کردیم که کمک کنه نسبت به علاقه واقعی مون غافل نباشیم.

 


ضمنا موضوع کشف علاقه واقعی رو خیلی دقیقتر و حرفه ای تر  در “دوره جامع کشف رسالت” شکافتم براتون. جوری که دیگه می تونید بفهمید کدوم علاقه تون واقعی و کدومش کاذب هست.

آگاه، عملگرا و مانا باشید.

مطالب بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

جستجو
موزیک ها
دوره های رایگان جدید
ارسال صدای شما
[contacter id="6445"]

خیلی بده که از سایت ما دست خالی بیرون بری🥲

“دوره کشف رسالت” میتونه زندگیتو به سامون کنه

راضی نبودی پسش بده!

اطلاعات رو بذار ما زنگت میزنیم!

[contact-form-7 id="5" title="فرم تماس 1"]